شاید اینجا دارم بلند بلند فکر می کنم



Girl with the pearl earring/ 2003

فیلمی که از روی کتاب دختری با گوشواره مروارید تریسی شوالیه ساخته شده ولی نتونسته به خوبی از پس داستان بربیاد. یک اثر اقتباسی ضعیف که تو شکل گیری روابط بین شخصیت ها اصلا خوب عمل نکرده. کتاب هزار سر و گردن ازش بالاتره. با ندیدنش هیچ چیزی از دست نمی دید.

Julie and julia/ 2009

این هم یه اتوبیوگرافیه که زندگی دو زن رو بصورت موازی پیش می بره؛ جولیایی که کتاب معروفی در حوزه آشپزی نوشته و جولیی که بعدها سعی می کنه تمام دستورهای پخت اون کتاب رو بپزه و علاوه بر اون همه اش رو تو وبلاگی که برای این کار ساخته، می نویسه که بعدها تبدیل به کتاب می شه. قسمت وبلاگ نویسیش جالب بود ولی خود فیلم تا حدی کسل کننده بود؛ والا من کمدی خاصی هم ندیدم تو فیلم اگه منظور سر و صدا و خنده های الکی مریل استریپه که اون دیگه کمدی نیست! :دی کلا فیلمی نبود که بره تو لیست دوست داشتنی هام؛ امتیاز زیادی هم بهش نمی دم.

ولی منم آشپزی این شکلی رو می دوستم. بسیار بسیار و دوست دارم یه روزی همچین چیزی رو امتحان بکنم و بنویسم ازش ^_^


و اما دو فیلم بعدی: 

Everything everything/2017

با اینکه هنوز کتابشو نخوندم ولی دلو زدم به دریا و دیدمش! چون خیلی وقت بود دانلودش کرده بودم و معلوم هم نبود که بتونم کتابشو به این زودی ها بخونم یا نه. (بالاخره توجیه توجیهه :دی)

با اینکه امتیازش تو آی ام دی بی و راتن تومیتوز و حتی متاکریتیک کم بود ولی اعتراف می کنم که دوستش داشتم. هر چند من این به ظاهر عشق های تینیجری رو درک نمی کنم ولی جدا از بعضی سکانس ها که ازش بگذریم فیلم خوبی بود، شاید کتابشو بخونم فیلمش در مقایسه باهاش در نظرم کم ارزش تر بشه ولی فعلا که ازش لذت بردم.

   


Begin again/2013

چرا دانلودش کرده بودم؟! به خاطر کایرا نایتلی :دی و اگه فکر می کنید که انتخاب اشتباهی بود باید بگم که خیر. بسیار خوشحالم که دیدمش :))

اول از بازیگرها بگم که هر دو فوق العاده بودن، کایرا به خاطر این فیلم رفته آواز و نواختن گیتار رو یاد گرفته. چه صدایی هم داره لعنتی و اما مارک رافالو عجب بازیگریه، یادم نمیاد جای دیگه دیده باشمش! چشماشم حرف می زدن! چی می گن؟! شیمی رابطشون هم عالی بود.

بگم که ترانه های فیلم چقدر سحر آمیز و دلربا بودن؛ دانلودشون می کنم.

خلاصه که از سری فیلم های حال خوب کنه با یک داستان دوست داشتنی.

شاید تنها ایرادی که می تونم به فیلم بگیرم زبان نه چندان تمیزشون تو بعضی سکانسا بود. 

ولی بابت زیرنویس خیلی اذیت شدم. مدام در حال تنظیم سرعتش بودم. پنج شش تای دیگه رو هم امتحان کردم ولی همون آش و همون کاسه‌. نسخه امم ۷۲۰ بود! نمی دونم چرا یه زیرنویس هماهنگ نیافتم!

         


همین اول از همه‌تون بابت پیشنهاداتتون مچکرم. هر کدوم رو که دیدم به همین پست اضافه می کنم.

 

kiki's delivery service/ 1989

       

کیکی یه دختر جادوگره که بنا بر رسم خونوادگیشون قراره توی سیزده سالگی مستقل بشه.

اگه به خودم بود، شاید هیچوقت یا حداقل حالا حالاها نمی دیدمش اما چه خوب شد که به تماشاش نشستم. انقدررر خوب بود که دوست داشتم برم توی دنیای این انیمه و یه دلِ سیر زندگی کنم.

ببینید چقدر از تاریخ ساختش می گذره!!!! ولی هنوزم تر و تازه است و جذابیتش رو حفظ کرده. اگه انیمه بینید بذارید اول لیستتون.

parasite/ 2019

               

یک خانواده فقیر به عناوینی مختلف وارد خونه یک خانواده ثروتمند میشن و داستان شروع نمی شه چون قبل تر داستان شروع شده :دی

بیشتر از هر چیزی شوکه شدم و می تونم بگم داستان گزنده ای داشت! یک تراژدی تمام عیار برای بیان فاصله طبقاتی!

یک چیزی که برای من تو فیلم دیدن خیلی مهمه اینه که با تماشای فیلم، زمان از دستت بره! یعنی تو اصلا متوجه نشی چطور اون چند ساعت و دقیقه سپری شده! درگیر و غرق بشی. این فیلم این ویژگی رو داشت.

جایزه هاشون نوش جونشون :)

Better days/ 2019

        

فیلم درباره ی قلدری‌هاییه که توی مدرسه اتفاق میفتن! و حتی گاهی تا جایی پیش میرن که فردِ  آزاردیده نمیتونه تحمل بکنه و به زندگیش پایان می ده! داستان با یکی از همین خودکشی ها شروع می شه!

فیلم تا حد زیادی روند واقع گرایانه ای داره از این لحاظ که خودِ فرد آزاردیده و حتی بچه های شاهد نادیده اش می گیرن تا دیگه بیش تر از این آزار نبینن و یا به خودشون لطمه ای وارد نشه و پلیس هم بدون مدرک نمی تونه راه به جایی ببره حتی اگه فرد آزار دیده، آزاررسان رو معرفی بکنه!

در عین اینکه عمیقا دردناک بود اما ارتباطِ شکل گرفته بین دو شخصیت اصلی خیلی ملیح و دوست داشتنی بود و همین باعث می شد که بشه فیلم رو ادامه داد.

* این زورگویی ها توی مدارس چین خیلی شایعه و با اون چیزهایی که بعد از پایانِ فیلم گفته می شه، فکر می کنم از یک داستان واقعی اقتباس شده.

* سکانس های خوب زیاد داشت؛ سکانس بارش کاغذهای پاره هم خیلیییی گیرا بود.

* اون پلیس جوونه رو اعصابم بود :/ دلم می خواست تو اون نقطه‌ی حساسِ فیلم یه دست مفصل کتکش بزنم :|||

* از این فیلم هایی که خیلی معروف نیستن ولی یکی برای دیدن کشف و انتخابشون می کنه و خوبن، خوشم میاد :)

* و هنوزم زبان چینی برام به شکل خاصی عجیبه.

بزرگ شدن مثل غواصیه. فکر نکن؛ فقط چشمات رو ببند و بپر داخلش. تو رودخونه شن و ماسه، سنگ و صخره هست و اینطوریه که هممون بزرگ می شیم.

+ اگه به عقب برمی گشتی، دوباره همین کارا رو می کردی؟. جواب بده.

- هیچ اگه ای وجود نداره.تازه اگه» رو توی این سناریو دوست ندارم.

:)

 

+ میخوای چیکار بکنی؟

- درس بخونم، امتحان بدم، برم یه دانشگاه خوب. موفق باشم و جوابا رو پیدا بکنم و اگه بشه از دنیا محافظت بکنم.

+ می تونی؟

- تلاشم رو می کنم.

+ پس این یه معامله است. تو از دنیا محافظت می کنی، منم از تو.

Tune in for love/ 2019

       

راستش خیلی با سلیقه من جور نبود. تا حدی ریتم آرومی داره و ممکنه خسته‌تون بکنه! دو ساعت خیلی براش زیاد بود. تو نشون دادن گذر زمان به نظر من خیلی موفق نبود! و همینطور توی نمایش شکل‌گیری رابطه‌شون. دور و نزدیک شدن شخصیت ها اذیتم می کرد! و حتی اتفاقی که برای شخصیتِ مرد داستان، توی نوجوونی افتاده بود برایِ منِ مخاطب تا حدی مبهم موند!

The truman show/ 1998

    

اگه زندگیتون فقط یه نمایش تلویزیونی باشه چی؟» موضوع داستان همینه و شما اینو توی همون چند دقیقه ابتدایی فیلم متوجه می شید.

بسیار خلاقانه بود و با گذشت این همه سال، هنوز تازه و تامل برانگیز.

چقدر سکانس آخرش جذاب و باشکوه بود.

 

ما حقیقت دنیا رو با اون چیزهایی که به ما ارائه شده می پذیریم؛ به همین سادگی!

 

Soul/ 2020

 

مثل همه منم دیدم و پسندیدمش. حال خوب‌کن، پر از حس و زندگی، با داستانی که شخصیت اصلیش یک مرد سیاهپوسته؛ مردی که معلم موسیقیه در حالی که هدفش نوازندگی تو یک گروه معروفه و زمانی که داره به این رویاش میرسه یک حادثه براش اتفاق میفته و روح از بدنش جدا می شه.


سلام :)

تقریبا سه ماه از تاریخ ارسال آخرین پستم می‌گذره. سوال اینجاست که چی شد که این همه مدت بین نوشتنم فاصله افتاد؟! جوابش خیلی ساده است؛ چون که به بیماری خب که چی بشه» مبتلا شدم. نشستم به آرشیوخوانی و کلی پست خب که چی‌گونه» رو حذف کردم و بعد از اون هم هر وقت خواستم که بنویسم یه خب که چی» اومد نشست جلوی چشمام و مصرتر از این حرف‌ها بود که بلند بشه بره پی کارش. این اتفاق حتی به کامنت گذاشتن‌هام هم سرایت کرد و الی آخر. و خب منی که در حالت عادی عموما حرف خاصی برای گفتن نداشتم، دیگه اصلا حرفی نداشتم که بنویسم!

و اما بعد،مدتی فیلم و سریال دیدن رو تعطیل کردم و بعدش که با شور و شوق و دلتنگی اومدم که با سینمای کره ادامه‌ بدم، اتفاق ذوق‌کورکننده‌ای افتاد، بله کامپیوتر روشن نشد و چون صدا از هارد بود در نتیجه به احتمال بسیار بسیار زیاد تمام آذوقه فیلم و سریال‌هام رو از دست دادم (البته هنوز واسه تعمیرات نرفته ولی من بدترین حالتش رو در نظر گرفتم که دور از انتظار هم نیست)

بعد دیگه به این نتیجه رسیدم که فرصت رو غنیمت بشمرم و در راستای تقویت ترکی استانبولی‌ نازنینم سریال ببینم و چون قصد نداشتم والبته جایی نداشتم که نگهشون دارم بنابراین تصمیم گرفتم که برای اولین بار آنلاین دیدن رو امتحان کنم و نتیجه راضی‌کننده بود :)

اما از اونجایی که هم شمار سریال‌های ترکی و هم قسمت‌هاشون زیاده و از طرفی فیلمنامه های هیجان‌انگیز و چندان قوی‌ای هم ندارن در نتیجه انتخاب سخت بود، چون دو تا سریال کوتاهی هم که من می خواستم تو آرشیو اپ مورد نظر نبود، کار سخت‌تر هم شد :دی تنها کاری که تونستم بکنم انتخاب یک سریال به نسبت کوتاه بود؛ ۲۶ قسمت ۲ ساعته :دی

 

  • Dolunay. 2017

 

داستان درباره دختریه که آشپزی می خونه و همزمان کار هم می کنه. فرید اونو به عنوان آشپزش استخدام می کنه و ادامه ماجرا که کاملا مشخصه :دی با چندین شخصیت فرعی و داستانهاشون و رقابت و کشمکش فرید و هاکان که یک شخصیت منفیه. 

مشکل سریال‌های ترکی جدای از فیلمنامه، تعداد قسمتهای بسیار زیادشونه که باعث از نفس افتادن سریال می‌شن که این سریال هم حتی با وجود کوتاه‌تر بودنش از این قاعده مستثنی نیست و البته قسمت پایانیش هم فاجعه است! یعنی سریال توی قسمت ماقبل آخر تموم می شه ولی این قسمت اضافه هیچی نداره. وقتی می گم هیچی یعنی واقعا هیچی. فقط برامون آهنگ پخش می کنن. همین :دی 

دو تا بازیگر اصلی به شدت متوسطند و فقط ناز و ادا دارن :/ اما بازیگرهای فرعی خیلی خوبند.

در کل سریال متوسطیه ولی من چون از بعضی کاراکترها خوشم میومد دوستش داشتم. با قسمتهای طنز داستان هم کلی خندیدم و آهنگاش هم خیلی خوب بود.

در کل تجربه خوبی بود چرا که حس می کنم سطح لیسینینگم رو خیلی برد بالا. و ناخوداگاه بعضی اصطلاحات و اینکه کجا کاربرد دارن ملکه ذهنم شد و از طرفی چون بدون زیرنویس دیدمش، ترسم تا حد زیادی ریخت. و الان می دونم که تا حد هفتاد، هشتاد درصد گفتگوها رو می فهمم اگه راجع به چیز پیچیده‌ای نباشن. چون اکثرا معنی لغات رو می دونم و قواعدش رو  هم به خاطر شباهت زیادش با آذری بلدم. از طرف دیگه الان متوجهم که چقدر سریال دیدن می تونه کمک‌کننده باشه.

 

اما برای جلوگیری از خستگی و محض تنوع، لابلای دیدن ماه کامل، سریال کره‌ای نسل خورشید رو هم دیدم.

 

  • Descendants of The Sun.2016

به نظرم قسمت اولش خیلی خوب شروع می شه. چیزی که شاید کمتر در سریال‌های کره‌ای شاهدش باشیم. با روند سریعی ادامه پیدا می کنه و ما تقریبا با هر آنچه که باید، آشنا میشیم و تا چند قسمت هم این روند حفظ می شه اما تقریبا از همین اتفاق هم ضربه می خوره و چون چیزی برای ادامه دادن وجود نداره، شاخ و برگ‌های اضافی و اتفاقات فرعی که چندان هم در خدمت خود داستان نیستند باعث افتش میشن. اما در کل سریال زیبا و دوست داشتنی‌ایه و ارزش تماشا کردن رو داره.

+ چرا همینجوری نشستی؟! برو و یکی از اون ستاره‌ها رو برام بیار.

- یکشو گرفتم ؛) همینی که الان کنارم نشسته.

+ من یا کشورمون؟

- تو.

+ کشورمون چی پس؟

- کشورمون اهل حسودی کردن نیست. بهم اعتماد داره ؛)

و اما سریال بعدی که فصل دوم دراماورلده!

 

  • Dramaworld. 2021
 

اول اینو بگم که حیف سریال به این خوبی، دو تا پوستر افتضاح داره :(

داستان درباره‌ی ماست :) دوست‌داران سریال های کره‌ای. سیزده قسمته که سه قسمت اول، کل فصل اولشه. توی فصل اول کلر که به شدت عاشق سریالهای کره‌ایه و دنبالشون می کنه طی یک اتفاق سر از سریال محبوبش درمیاره و با بازیگر مورد علاقه‌اش روبرو می شه و با ورودش به دنیای سریال کل مسیر داستانی و عشقی سریال عوض می شه :دی

توی فصل دوم باز هم کلر به دنیای سریال‌ها فره می شه و .

فکر می کنی سریالهای دراماورلد چرا فقط ۱۶ قسمته؟! چون که حتی رومئو و ژولیت هم تا قسمت ۳۰ از هم متنفر می‌شن.

زندگی گاهی اوقات مثل یه ساندویچ‌فروشیه و یک عالمه ساندویچ فوق‌العاده وجود داره که می تونی انتخابشون کنی و همشون هم گوشت و مواد غذایی خوبی دارن و تو یکی رو می خوای و یکی دیگه رو هم می‌خوای اما می‌ترسی اونی که می خوای همونی نباشه که تحویل می گیری. وقتی که نصف اون ساندویچ رو خوردی و بقیه‌اش مونده تو می‌مونی و یک نصفه ساندویچ و یک عالمه حسرت.

کلا سریال فانتزی و فانیه و دوستش دارم. البته پایانش ناتموم موند و احتمالا فصل سومی هم توی راه باشه که واقعا امیدوارم زودتر بسازنش.

حالا اگه بازیگراش خیلی معروف بودن، این سریال تا الان کاملا بولد و پررنگ شده بود :(

ها جی وون ثابت کرد که می شه به همه بازیگرهایی که دوستشون نداریم، یه فرصت دوباره بدیم. دیگه توی بازیش خبری از اون ناز و اداهای اعصاب خردکن و تصنع باغ مخفی نیست و به واسطه سن و سال و تجربه پخته‌تر شده و دوست‌داشتنیه.

 

تو این مدت، سه تا مینی سریال بد کره ای هم دیدم:

Lover of the palace, Sweet blood, Mute


سلام :)

تقریبا سه ماه از تاریخ ارسال آخرین پستم می‌گذره. سوال اینجاست که چی شد که این همه مدت بین نوشتنم فاصله افتاد؟! جوابش خیلی ساده است؛ چون که به بیماری خب که چی بشه» مبتلا شدم. نشستم به آرشیوخوانی و کلی پست خب که چی‌گونه» رو حذف کردم و بعد از اون هم هر وقت خواستم که بنویسم یه خب که چی» اومد نشست جلوی چشمام و مصرتر از این حرف‌ها بود که بلند بشه بره پی کارش. این اتفاق حتی به کامنت گذاشتن‌هام هم سرایت کرد و الی آخر. و خب منی که در حالت عادی عموما حرف خاصی برای گفتن نداشتم، دیگه اصلا حرفی نداشتم که بنویسم!

و اما بعد،مدتی فیلم و سریال دیدن رو تعطیل کردم و بعدش که با شور و شوق و دلتنگی اومدم که با سینمای کره ادامه‌ بدم، اتفاق ذوق‌کورکننده‌ای افتاد، بله کامپیوتر روشن نشد و چون صدا از هارد بود در نتیجه به احتمال بسیار بسیار زیاد تمام آذوقه فیلم و سریال‌هام رو از دست دادم (البته هنوز واسه تعمیرات نرفته ولی من بدترین حالتش رو در نظر گرفتم که دور از انتظار هم نیست)

بعد دیگه به این نتیجه رسیدم که فرصت رو غنیمت بشمرم و در راستای تقویت ترکی استانبولی‌ نازنینم سریال ببینم و چون قصد نداشتم والبته جایی نداشتم که نگهشون دارم بنابراین تصمیم گرفتم که برای اولین بار آنلاین دیدن رو امتحان کنم و نتیجه راضی‌کننده بود :)

اما از اونجایی که هم شمار سریال‌های ترکی و هم قسمت‌هاشون زیاده و از طرفی فیلمنامه های هیجان‌انگیز و چندان قوی‌ای هم ندارن در نتیجه انتخاب سخت بود، چون دو تا سریال کوتاهی هم که من می خواستم تو آرشیو اپ مورد نظر نبود، کار سخت‌تر هم شد :دی تنها کاری که تونستم بکنم انتخاب یک سریال به نسبت کوتاه بود؛ ۲۶ قسمت ۲ ساعته :دی

 

  • Dolunay. 2017

 

داستان درباره دختریه که آشپزی می خونه و همزمان کار هم می کنه. فرید اونو به عنوان آشپزش استخدام می کنه و ادامه ماجرا که کاملا مشخصه :دی با چندین شخصیت فرعی و داستانهاشون و رقابت و کشمکش فرید و هاکان که یک شخصیت منفیه. 

مشکل سریال‌های ترکی جدای از فیلمنامه، تعداد قسمتهای بسیار زیادشونه که باعث از نفس افتادن سریال می‌شن که این سریال هم حتی با وجود کوتاه‌تر بودنش از این قاعده مستثنی نیست و البته قسمت پایانیش هم فاجعه است! یعنی سریال توی قسمت ماقبل آخر تموم می شه ولی این قسمت اضافه هیچی نداره. وقتی می گم هیچی یعنی واقعا هیچی. فقط برامون آهنگ پخش می کنن. همین :دی 

دو تا بازیگر اصلی به شدت متوسطند و فقط ناز و ادا دارن :/ اما بازیگرهای فرعی خیلی خوبند.

در کل سریال متوسطیه ولی من چون از بعضی کاراکترها خوشم میومد دوستش داشتم. با قسمتهای طنز داستان هم کلی خندیدم و آهنگاش هم خیلی خوب بود.

در کل تجربه خوبی بود چرا که حس می کنم سطح لیسینینگم رو خیلی برد بالا. و ناخوداگاه بعضی اصطلاحات و اینکه کجا کاربرد دارن ملکه ذهنم شد و از طرفی چون بدون زیرنویس دیدمش، ترسم تا حد زیادی ریخت. و الان می دونم که تا حد هفتاد، هشتاد درصد گفتگوها رو می فهمم اگه راجع به چیز پیچیده‌ای نباشن. چون اکثرا معنی لغات رو می دونم و قواعدش رو  هم به خاطر شباهت زیادش با آذری بلدم. از طرف دیگه الان متوجهم که چقدر سریال دیدن می تونه کمک‌کننده باشه.

 

اما برای جلوگیری از خستگی و محض تنوع، لابلای دیدن ماه کامل، سریال کره‌ای نسل خورشید رو هم دیدم.

 

  • Descendants of The Sun.2016

به نظرم قسمت اولش خیلی خوب شروع می شه. چیزی که شاید کمتر در سریال‌های کره‌ای شاهدش باشیم. با روند سریعی ادامه پیدا می کنه و ما تقریبا با هر آنچه که باید، آشنا میشیم و تا چند قسمت هم این روند حفظ می شه اما تقریبا از همین اتفاق هم ضربه می خوره و چون چیزی برای ادامه دادن وجود نداره، شاخ و برگ‌های اضافی و اتفاقات فرعی که چندان هم در خدمت خود داستان نیستند باعث افتش میشن. اما در کل سریال زیبا و دوست داشتنی‌ایه و ارزش تماشا کردن رو داره.

+ چرا همینجوری نشستی؟! برو و یکی از اون ستاره‌ها رو برام بیار.

- یکشو گرفتم ؛) همینی که الان کنارم نشسته.

+ من یا کشورمون؟

- تو.

+ کشورمون چی پس؟

- کشورمون اهل حسودی کردن نیست. بهم اعتماد داره ؛)

و اما سریال بعدی که فصل دوم دراماورلده!

 

  • Dramaworld. 2021
 

اول اینو بگم که حیف سریال به این خوبی، دو تا پوستر افتضاح داره :(

داستان درباره‌ی ماست :) دوست‌داران سریال های کره‌ای. سیزده قسمته که سه قسمت اول، کل فصل اولشه. توی فصل اول کلر که به شدت عاشق سریالهای کره‌ایه و دنبالشون می کنه طی یک اتفاق سر از سریال محبوبش درمیاره و با بازیگر مورد علاقه‌اش روبرو می شه و با ورودش به دنیای سریال کل مسیر داستانی و عشقی سریال عوض می شه :دی

توی فصل دوم باز هم کلر به دنیای سریال‌ها فره می شه و .

فکر می کنی سریالهای دراماورلد چرا فقط ۱۶ قسمته؟! چون که حتی رومئو و ژولیت هم تا قسمت ۳۰ از هم متنفر می‌شن.

زندگی گاهی اوقات مثل یه ساندویچ‌فروشیه و یک عالمه ساندویچ فوق‌العاده وجود داره که می تونی انتخابشون کنی و همشون هم گوشت و مواد غذایی خوبی دارن و تو یکی رو می خوای و یکی دیگه رو هم می‌خوای اما می‌ترسی اونی که می خوای همونی نباشه که تحویل می گیری. وقتی که نصف اون ساندویچ رو خوردی و بقیه‌اش مونده تو می‌مونی و یک نصفه ساندویچ و یک عالمه حسرت.

کلا سریال فانتزی و فانیه و دوستش دارم. البته پایانش ناتموم موند و احتمالا فصل سومی هم توی راه باشه که واقعا امیدوارم زودتر بسازنش.

حالا اگه بازیگراش خیلی معروف بودن، این سریال تا الان کاملا بولد و پررنگ شده بود :(

ها جی وون ثابت کرد که می شه به همه بازیگرهایی که دوستشون نداریم، یه فرصت دوباره بدیم. دیگه توی بازیش خبری از اون ناز و اداهای اعصاب خردکن و تصنع باغ مخفی نیست و به واسطه سن و سال و تجربه پخته‌تر شده و دوست‌داشتنیه.

 

تو این مدت، سه تا مینی سریال بد کره ای هم دیدم:

Lover of the palace, Sweet blood, Mute


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

قاب نقره ای olume parsa book مجله اینترنتی تفریجی و سرگرمی novinsrayaneh makanpcir مطالب گوناگون سردبیرآزاداندیش مطالب اینترنتی مطالب جذاب تیک پاتوق